پارمیدا جان متولد87/09/23 و محمدرضا جانپارمیدا جان متولد87/09/23 و محمدرضا جان، تا این لحظه: 11 سال و 25 روز سن داره

قشنگی زندگیم پارمیدا ومحمدرضا

رفتن به خونه مامانی فرزانه

حدود دو هفته پیش بود که رفتیم خونه مامانی واونجا با پسر داییت محمد مهدی بازی کردی وکلی اونجا بهت خوش گذشت.خاله ریحانه،دایی امیر،دایی ناصر هم اونجا بودن روز عید فطر اونجا بودیم ودو شب خونه مامانی موندیم.اینم از عکسا تو راه رفتن به خونه مامانی عاشق این عکسم     امیرعلی عشق خاله که الان 1 سال و 9 ماهشه     اینم یه عکس از تو و محمد مهدی در حال جستجوی مورچه ها که محمد مهدی فقط حواسش به مورچه ها بود.   محمد رضا تو بغل بابا    عشق پدر به پسر، قربون اون قیافت که با تعجب نگاه کردی ...
31 مرداد 1392

نقاشی های پارمیدا

این یه آدمه که داره نماز میخونه   این یه ببره       اینا زرافه هستن کلی دفتر نقاشی داره اما باز میره سراغ دفتر تقویم باباش اینو که کشیده بود تو تخته وایت برد ،بهم نشون داد گفتم این چیه گفت این یه هیولاست اینم باب اسفنجی همراه دوستاش که این روزا خیلی طرفدار داره ...
31 مرداد 1392

روزهای سختی که گذروندم

چه زندگی مثه برق و باد میگذره انگار هر چی میریم جلوتر فاصله زمان داره کمتر میشه یک ماه مث یک چشم به هم زدن میگذره عمرمون داره میره دیگه ما زنده ایم برای بچه ها وعشق میکنیم که داریم بزرگ شدنشون رو به چشممون می بینیم خدا یا شکرت به خاطر سلامتی وحس خوشبختی به خاطر آرامشی که بهم دادی به خاطر فرشته های پاکی که بهم دادی. میخام از روزایی بنویسم که محمدرضا به دنیا اومده بود اون روزای اول زایمانم خیلی سخت گذشت نه بخاطر درد زایمان اون که به جاش سختی های خودش رو داشت اما بیشتر از همه توجهم به پارمیدا بود به نگاهاش به عکس العمل هاش نسبت به محمدرضا که تازه اومده بود وشده بود داداشیش ونفس دوم مامان وبابا.نگران از این بودم نکنه دخترم به داداشیش حسودی ...
31 مرداد 1392

ماهگرد محمدرضا

سلام عزیزای دل مامان ببخشید که دیر به دیر به وبلاگ سر میزنم. توی ماه رمضان هستیم و امروز هم اگه تقویم درست بگه یک روز بیشتر از مهمانی خدا باقی نمونده،این روزا که گذشت محمدرضای نازم 5 ماهه شد دوروز پیش 4 ماهش تموم شد ورفت توی 5 ماه،دیروز واکسن 4 ماهگیش رو هم زدیم و کلی گریه کرد چیکار کنیم دیگه برای سلامتی واجبه و باید این جور دردا رو تحمل کرد.خب این هم از این پسر قشنگم 5 ماهگیت مبارک   ان شالله دامادیتو ببینم و 120 ساله بشی نفس مامان   ...
16 مرداد 1392
1